اگر شما حتی یک مورد از موارد بالا برایتان به یک چالش روزانه بدل شده است و دربدر به دنبال یک رژیم لاغری خوب میگردید، باید کتاب اصول تغذیه ی محمود جولایی را بخوانید.
اما می دانم تعجب می کنید که چرا من از فضای روانشناسی وارد حوزه تغذیه و رژیم های غذایی شده ام؟ آماده باشید تا داستان شکل گیری یک کتاب خوب را از زبان پدیدآورنده آن برایتان تعریف کنم!
… همانطور که می دانید محمود جولایی “کاپیتان کشتی های اقیانوس پیما” بوده است.
او هر ساله بطور مرتب چکاپ پزشکی بسیار دقیقی داشت. در یکی از این معاینات مثل همیشه نتایج آزمایشات را برای تکمیل پرونده به دکتر معتمد شرکت داده و ایستاد که او زود امضاء کند و وی بر سرکارش برود. جولایی میگوید دکتر همیشه برگه ی آزمایشم را نگاه می کرد و حالی می پرسید و کار تمام بود. ناگهان دیدم در برگه من متمرکز شد و تک تک موارد را با انگشت مرور کرد. گفتم چیه دکتر، مشکلی هست؟
با مکثی گفت بشین کاپیتان تا برات بگم! خوب نیست باید به فکر رژیم لاغری باشید
این گفته های ایشان مانند چکش سنگینی بر سر من فرود آمد و مرا روی صندلی نشاند. با نگرانی، جوری که انگار جواب را میدانی ولی میپرسی تا اطمینان حاصل کنی، پرسیدم: مگر داشتن اینها چه اشکالی دارد؟ سرش را بالا گرفت و با پوزخندی در چشمان من گفت: کاپیتان روسی که ماه پیش تنها در اتاقش سکته کرد و مُرد یادت هست؟ او هم تمام این بیماری ها را داشت و هیچ فکری برای رژیم لاغری خود نکرده بود.
دیگر هیچی یادم نبود. تنم سرد و کرخت شده بود. از جایم بلند شدم و بدون خداحافظی از مطب دکتر خارج شدم و بعد از ساختمان شرکت در برج آسمان خارج شدم. حتی از آسانسور استفاده نکردم و تمام مسیر راه پله را بسرعت پایین آمدم. انگار باید خیلی زود از یک واقعیت تلخ دور می شدم. اتومبیلم را فراموش کردم بردارم. خودم را می دیدم که در دفتر کار کاپیتان در یک کشتی خیلی بزرگ افتاده ام و هیچ کس از وجودم خبر ندارد… انقدر درگیری ذهنی داشتم که از میدان فرمانیه تا میدان نوبنیاد پیاده رفتم. دور میدان داشتم از خیابانی عبور می کردم که یادم هست، یک پیکان مشکی جلویم پیچید و گفت: داداش کجا؟ در خدمتیم؟
و من پاسخ دادم : کلسترول!
و او گفت: می دانم کجاست، بیا بالا!
… ساعتها در خیابان بودم. راننده حرف می زد و من در پس افکار خود داشتم مراسم تدفینم را برنامه ریزی می کردم که آبرومندانه انجام شود! ناگهان راننده با لهجه قزوینی پرسید: آقای مهندس حدودا نمی دانی این کلسترول کدام منطقه است؟ بخودم آمدم و گفتم برو انقلاب؛ روبروی دانشگاه به همه کتابفروشی ها سر زدم و هرچه کتاب در مورد تغذیه و فاکتورهای آزمایشی، موجود داشتند را خریدم. 18 جلد کتاب تخصصی که من هیچی از آنها نمی فهمیدم. شب را تا صبح با کتاب های غریبم خوابیدم. فردا صبح به کتابخانه دانشگاه تهران رفتم و به دنبال منابع بیشتر گشتم. هفته بعد به دریا رفتم و در طول شش ماه 38 جلد کتاب خواندم. با یک مشکل بزرگ مواجه شدم. کتاب های داخلی تقریبا همه ترجمه بود و ترجمه ها خود به ترجمه نیازداشت. بسیاری از اصطلاحات را نمی فهمیدم. فرق LDL , HDL را نمی فهمیدم. کتاب ها برایم خیلی سنگین بود. کتاب های ساده تری از خارج تهیه کردم و باز خواندم و تازه موتور علاقه و اشتیاق دانستن در من روشن شد. به هر کشوری می رسیدم به کتابفروشی ها سر می زدم و کتاب های مربوطه جدیدی را می خریدم. این شش ماه اندازه 6 سال دوره ارشد تغذیه مطلب خواندم و باز خواندم.
به ایران بازگشتم و بلافاصله به متخصص تغذیه مراجعه کردم و وقت گرفتم و گفتم می خواهم فقط پرسش هایم را بپرسم. تعجب کرد و با هم شروع کردیم به هم آموختن و یا از هم آموختن.
مدت دو ماه تمام آخر وقت های ایشان را من پر می کردم. با هم دوست شدیم. روزی از من خواست، در کلینیک یکی از دوستانش شروع به کار کنم و مشاوره بدهم. گفتم شاید دارد مرا از سرش وا می کند و نپذیرفتم و دوباره و سه باره و چهار باره کتاب های جدیدتر و تخصصی تری خریدم و به دریا رفتم. تمام زندگی و فکر من شده بود تغذیه. همیشه و همه جا اطلاعات می دادم و برای مردم جنس اطلاعات من جالب، جدید و جذاب بود. شاید چون کمی نگرش و تحلیل روانشناسی در آن آمیخته بود و یا شاید چون من از جنس مصرف کننده گان آن اطلاعات بودم.
یادم هست در یک سفر ۴۲ جلد کتاب با خود بردم. بعضی کتاب ها، کتاب های دانشگاهی مقطع ارشد و دکترای تغذیه بود و در شش ماه خواندم. روزی نیز با سایت های معتبر دنیا آشنا شدم و اطلاعات به روزتری را در آنجا یافتم و تشنه تر شدم. بالاخره کتاب ها را کنار گذاشتم و شبانه روز در میان سایت های مختلف و معروف جهان به دنبال پرسش های خودم بودم….. و این پروسه سه سال دیگر طول کشید.
در این سه سال چند ماه به اصرار دکتر عزیزم به کلینیک تغذیه دوست شفیقشان مراجعه کردم و بعد از همان مصاحبه اول پشت میز مشاوره نشستم تا کمی دانسته هایم را انفاق کنم.
عجیب بود مردم از زن و مرد میخکوب بحث های من می شدند و برخی مراجعین واقعا فقط برای شنیدن می آمدند. به تدریج من روشی خاص را پیش گرفتم. همانجا بود که تکنیک “روانشناسی کاهش وزن” به ذهنم خطور کرد.
اگر بخواهیم به بررسی درستی و نادرستی قانون جذب بپردازیم پیش از هرچیزی باید به تحلیل و بررسی تئوری قانون جذب و ارتعاش بپردازیم.
لذا قبل از هر قضاوت و تصمیمی در مورد پذیرش و یا رد قانون ارتعاش و حتی استفاده از این قانون در مواردی نظیر قانون جذب ثروت و … به برسی ساختار ذهن انسان منطبق با تئوری قانون جذب میپردازیم.
طبق نظریه قانون جذب خداوند ذهن انسان را از سلول های نورانی آفریده است. آفرینش این سلول ها به گونه ای است که در همه حال در حال تولید انرژی و ارتعاش است و این فرآیند تنها در زمان خواب متوقف می شود.
افکاری که در طول روز از ذهنتان میگذرد همان ارتعاش های هستند که سلول های نورانی مغزتان تولید کرده اند.
حال این ارتعاشات و افکار شما به دو دسته تقسیم می شود :
افکار مثبت: این دسته از افکار شما را برای رسیدن به اهداف و خواسته هایتان حمایت میکنند
افکار منفی: افکاری که در جهت ناخواسته ها شما را سوق میدهند
ارتباط ضمیر ناخودآگاه با قانون جذب
مغز انسان از دو بخش تشکیل شده است. ضمیرخودآگاه و ضمیر ناخودآگاه که هرکدام بخش خاصی از ورودی های ذهن را در خود جای داده است. اجازه بدین موضوع را با یک مثال برایتان توضیح دهم اگر از شما بپرسند اسمتان چیست بی درنگ و بدون اندکی تامل پاسخ میدهید اما اگر به شما بگویند دیروز، مشغول چه کارهایی بودید باید تامل کنید و در مورد اتفاقات روز گذشته خود فکر کرده و سپس پاسخ دهید. سوال اول، سوالی است که جواب آن در ناخودآگاهتان جای گرفته و به اصطلاح به یک باور تبدیل شده است و سوال دوم سوالی است که جواب آن در ضمیر خودآگاهتان جای دارد. اما چه میشود که یک فکر به ضمیر نا خودآگاه راه پیدا میکند و یک فکر دیگر در ضمیر خودآگاه میماند؟ پاسخ فقط یک کلمه است و آنهم تکرار است. تکرار مداوم هر فکر باعث میشود آن فکر به ضمیر ناخودآگاهتان راه پیدا کند؟ اما ارتباط بین ضمیر ناخودآگاه و قانون جذب در چیست؟ ضمیر ناخودآگاه قدرتمند ترین فرکانس ها را ثبت نام میکند و قانون جذب دقیقا به آن افکاری جامعه عمل میپوشاند که در ضمیر ناخودآگاه جای دارند؟ اما اگر باورهای غلطی تا کنون در ضمیر ناخودآگاه ما شکل گرفته باشند باید چه کنیم؟ فیلمی که در ادامه برایتان آوردین بهترین راه حل تغییر ضمیر نا خودآگاه را به شما آموزش میدهد.
نمایشگر ویدیو
00:00
09:48
تاریخچه قانون جذب
تا کنون به این موضوع اندیشیده ای که این اصل باور نکردنی و قانون خارق العاده اصلا چجوری شناخته شد و اولین بار چه افرادی متوجه قدرت آن شدند و بعد از فهمیدن پاسخ این سوال که قانون جذب چیست توانستند زندگی خود را مملو از نعمات و حس رضایت، شادی و خوشبختی کنند؟ تاریخچه قانون جذب برمیگردد به صدها سال قبل، همانجایی که بودای جاوید ( immortal Buddha ) به حضور آن پی برد و این چنین عنوان کرد که:
(( به هر فردی که تبدیل می شوید ناشی از تفکراتی است که دارید )).
این اعتقاد که اولین بار توسط بودای جاوید مطرح شد و با مرور زمان گسترش یافته و جان گرفت، پایه و اساس قانون جذب را تشکیل میدهد. با گذشت زمان و گسترش و اشاعه این مفهوم در غرب مفهومی مطرح شد تحت عنوان کارما که اعتقادی است برپایه ضرب المثل معروف از هر دستی بدهی، از همان دست میگیری، که درمیان مردم جوامع مختلف بسیار محبوب است.
اکنون بعد از گذشت قرن ها قانون جذب در میان مردم به این شکل جا افتاده است که، هر رفتار و عمل شما، خواه شادی یا عصبانیت و هر احساس دیگری در نهایت آن چیزی است که بازخوردش را در زندگی شخصیتان مشاهده خواهید کرد. اینکه شما بدانید ایده قانون جذب از سالیان بسیار دور تا کنون درمیان مردم رواج داشته و افراد زیادی از آن جواب گرفته اند این تئوری را در ذهن شما ایجاد میکند که قانون جذب مطلب جدیدی نیست.
اصول اصلی قانون جذب را می توان در آموزه های بسیاری از تمدن ها و گروه های مذهبی نیز کشف کرد.
به عنوان مثال، در ضرب المثل ۲۳:۷، چنین آمده است:
(( همانطوریکه انسان در قلب خود فکر می کند، شخصیت واقعی او نیز این چنین است )).
آیا قانون جذب واقعی است؟
قانون جذب چیست نتایج قانون جذب - نمونه هایی از قانون جذب
در پاسخ به این سوال که آیا قانون جذب واقعی است یا نه بنظرم تنها به نتایجی که موافقان و مخالفان این قانون بدست آورده اند توجه کنید. نتایج افراد نشان میدهد که حرفی که میزنند تا چه اندازه میتواند صحت داشته باشد. من نیز زمانی که برای اولین بار فیلم راز را دیدم نسبت به مفهوم قانون ارتعاش کائنات تردید کردم. واقعا قانون جذب را نتوانستم درک کنم. حتی یادم هست زمانی که مقالهای خواندم که میگفت خانم راندا برن قصدش سود تجاری بوده، تردیم بیشتر شد. شاید شما نیز وقتی میبینید که من محصولات و حتی “دوره آموزش قانون جذب” را میفروشم به شما حق میدهم که تردیدتان بیشتر هم شود. من حتی در شرکت کنندگان دوره غیر حضوری نخبگان قانون جذب ، این تردید را می بینم.
حالا که دارید با کارما و قوانین کارما آشنا میشوید خوبه که با اصطلاحات تخصصی آن نیز آشنا شوید تا متوجه شوید که کارما دقیقا در لغت به چه معنا است و در اصطلاح به چه معنایی مورد استفاده قرار میگیرد. کارما در لغت که به آن کرمه یا کرمن (به سانسکریت: कर्म) هم میگویند به معنای عملکرد فرد در زندگی است. اما کارما در اصطلاح یعنی هر عملی که از شما سر بزند نتایج کیهانی ای را به همراه دارد که این نتیجه میتواند انتقام الهی و یا پاداش الهی باشد. که به ضرب المثل معروف «هر چه بکاری همان را درو خواهی کرد» اشاره دارد.
من در میان دانشجویان دوره قانون جذب متوجه شدم که قانون کارما برای بسیاری یک مفهوم گنگ است. حتی در کتاب های موفقیت این مفهوم به صورت شخصی و بر حسب ضرورت تفسیر شده است. قانون کارما براساس قوانین نیوتن نیز توضیح داده می شود. بر اساس قانون سوم نیوتن هر عملی عکس العملی دارد. یعنی اگر بر جسمی نیرویی در جهتی وارد شود؛ نیروی عکس العملی مساوی ولی مخالف جهت آن عمل می کند. دقیقا قانون کارما نیز به همین شکل عمل می کند. کارما می گوید اگر شما امروز کار بدی انجام دهید، نتیجه این کارتان به زندگی شما بازخواهد گشت. قانون کارما می گوید نتایج کار خوب یا بد شما در همین جهان و زندگی بعدی گریبان شما را خواهد گرفت.
ما در این مقاله قصد داریم قانون کارما را به نحوی بیان کنیم تا یک درک ملموس از مفهوم کارما داشته باشید. برای بیان مفهوم کارما و قانون کارما یک مثال ساده ضروری است. فرض کنید همه ما میخواهیم به مردم در حد توان خود کمک کنیم.
حال دو سوال مطرح میشود: چقدر احتمال دارد شخصی که به او کمک کردهایم، پاسخ خوبی، ما را بدهد؟ چقدر احتمال دارد که عمل ما یک منبع از انرژی مثبت ایجاد نماید؟! این یک مثال خیلی ساده از کارما درباره مسائل روزمره است. البته کارما بصورت منفی نیز وجود دارد.
گاندی به سادگی اما بسیار عمیق مفهوم قانون کارما را توضیح میدهد:
«انسان چیزی جز محصول افکارش نیست. او به همان چیزی تبدیل میشود که بدان فکر میکند.»
قانون کارما یکی از قدیمیترین مفاهیم معنوی/مذهبی در جهان است. مدتها قبل از مسیحیت و یهود، مفهوم قانون کارما به طور گسترده در شرق پذیرفته شده بود. چرا که نه؟ منطقی است. این اعتقاد که اعمال گذشته بر سرنوشت ما در حال اثر میگذارند، کاملاً منطقی به نظر میآید.
آیا داستان خودکشی پسر بیل گیتس حقیقت دارد و یا شایع ای بیش نیست؟ بیل گیتس تنها یک پسر به نام روری جون گیتس دارد که در سیاتل ، واشنگتن متولد شد. او دومین فرزند پدر و مادرش است. او دو خواهر دارد. خواهر بزرگترش به نام جنیفر کاترین گیتس و خواهر کوچکتر به نام فیبی ادل گیتس. پس از اتمام تحصیلات دبیرستان ، در دانشگاه دوک تحصیل کرد و در آنجا مدرک خود را در رشته علوم کامپیوتر و اقتصاد گرفت. سپس به مدرسه تجارت Fuqua پیوست و در آنجا مدرک MBA خود را به پایان رساند و حرفه ی پدرش بیل گیتس پیوست. و اکنون در غید حیات است و داستان خودکشی وی شایع ای بیش نیست
بیل گیتس متولد ۱۹۵۵ در سیاتل ، واشنگتن ، در خانواده ای مسیحی بزرگ شد. او با حضور در یک کلیسای خاص بزرگ شده است، که اکنون شکل منقرض شده از پروتستانتیسم است. اما به نظر می رسد بیل ایمان خود را در بزرگسالی حفظ نکرد. در سال ۱۹۹۵ در سن ۴۰ سالگی ، گیتس با دیوید فراست در مورد موضوع دین مصاحبه کرد و به آن گفت:”من کسی نیستم که به طور منظم به کلیسا می روم. عناصر خاص مسیحیت چیزی نیست که من به آن اعتقاد زیادی دارم. از نظر انجام کارها ، من یک رویکرد نسبتاً علمی برای علت وقوع و چگونگی وقوع اتفاقات دارم. من نمی دانم خدا هست یا نه. “
در سال ۲۰۱۴ ، جف گودل از رولز استونز از بیل پرسید که آیا کارهای خیریه او نظرات وی را در مورد دین تغییر داده است؟ بیل پاسخ داد:”من فکر می کنم سیستم های اخلاقی دین فوق العاده مهم هستند. ما فرزندان خود را به شیوه ای مذهبی تربیت کرده ایم. آنها به کلیسای کاتولیک رفته اند که ملیندا به آن می رود و من در آن شرکت می کنم. اکنون علم بخشی از قلمرویی را که دین پر می کرد ، پر کرده است »
بنابراین می توان نتیجه گرفت که گیتس رویکردی انعطاف پذیر نسبت به دین دارد. او خود را مسیحی طبقه بندی می کند و معتقد است که اعتقاد به خدا منطقی است. اگرچه او موافق این است که دین دارای فضیلت است ، اما ترجیح می دهد به حقایق مطلق تکیه کند و علم اولین نقطه تماس او است.
در هر ثانیه ای که با یک پلک برهم زدن میگذرد، ۲۵۰ دلار به درآمد بیل گیتس افزوده میشود؛ فکرش را بکنید این رقم برای یک فرد عادی حتی غیر قابل تصور است. به عبارت دیگر درآمد او در هر دقیقه ۱۵ هزار دلار و روزانه ۲۰ میلیون دلار است. اگر بیل گیتس را به تنهایی به یک کشور مستقل تشبیه کنیم او سیوهفتمین کشور ثروتمند جهان است. با این همه، او کسی است که کسر بزرگی از این درآمد شگفتانگیز را صرف بهبود وضعیت محرومان و زندگی شرافتمندانهتر در این کره خاکی میکند و همواره به فکر تهی دستان و فقرا است.
شاید برای شما هم جای سوال باشد که ثروتمند ترین مرد کره ی زمین یعنی بیل گیتس در چه خانه ای و با چه امکاناتی زندگی میکند. شاید باورتان نشود اما این خانه چیزی دست کم از یک شهرک ندارد. XANADU 2.0 نام ویلایی کنار دریاچه است که وی در سال 1988 به قیمت 2 ملیون دلار خریداری کرده و بعد از 7 سال مرمت و بازسازی و صرف 63 میلیون دلار تکمیل شده است. این خانه با مساحت 20.116 متر مربع بخشی از تپه های مدینا در واشنگتن را به خود اختصاص داده است و اکنون یکی از بزرگترین و زیبا ترین املاک جهان است. دورتادور این ملک را با انواع درختان ، درخچه به نوعی حصار بندی شده است و تنها مسیر دیده شدن نمای کلی این خانه از قسمت هوایی و سمت ساحلی است که به این ملک منتهی می شود. در ادامه عکس هایی از خانه بیل گیتس را مشاهده میکنید.
تصویر هوایی خانه بیل گیتس
سالن ورزشی خانه بیل گیتس
سالن غذاخوری خانه بیل گیتس
اشتیاق او برای ساخت نرمافزار او را به مایکروسافت رساند که امروزه انواع سیستمهای عامل را برای کامپیوترها تولید میکند. همکاری او با تولیدکنندۀ IBM ادامه یافت و خیلی زود Apple نیز در سال 1980 تاسیس شد. توافقنامۀ مایکروسافت در اواخر دهۀ هشتاد باعث شد کمپانیها به درجات بالاتری برسد و به موفقترین کمپانی تکنولوژی در جهان تبدیل شود.
او در رابطه با حرفهاش گفته: «من یک شخص تنبل را انتخاب کردم تا کار دشوار را انجام دهد. زیرا شخص تنبل همیشه سادهترین راه را پیدا میکند.»
سنگ هایی وجود دارند که می توانند ظروف شما را خشک کنند. این ماده معدنی زئولیت نامیده می شود و آب را به گرما تبدیل می کند.
زئولیت برای اولین بار در ماشین های ظرفشویی درجه یک Thermador در سال 2008 استفاده شد ، اما امنون این فناوری در ماشین های ظرفشویی Bosch’s 800 و Benchmark ادغام شد. از آنجایی که این فناوری در حال تبدیل شدن به جریان اصلی است ، زمان مناسبی است که دقیقاً بررسی کنیم که چرا از این ماده معدنی در ماشین های ظرفشویی بیشتر استفاده می شود و چرا ممکن است کلید خشک شدن بهتر باشد.
مردم از ظروف خیس متنفرند. خشک کردن ظروف از نظر انرژی گران است. زئولیت در کسری از این انرژی موجب خشک شدن ظروف شما میشود. از نظر تاریخی ، ماشین های ظرفشویی دو ترفند برای اطمینان از خشک شدن ظروف داشته اند: میله گرم کننده و آب بسیار داغ. در حالی که این تکنیک ها ممکن است روی ظروف شیشه ای و سرامیک کار کنند ، ظروف پلاستیکی گرما را به خوبی حفظ نمی کنند و به طور مشهور خشک شدن با استفاده از این روش ها سخت است. عوارض جانبی گرم شدن بیش از حد ظروف شما برای فوراً دور انداختن وجود دارد. زئولیت تمام این مشکلات را حل می کند.
سنگریزه های زئولیت فقط شبیه به سنگهای بژ مایل به سبز مایل به سبز هستند ، اما خواص شیمیایی آنها باید به صرفه جویی در مصرف انرژی ماشین های ظرفشویی کمک کند.
خواص زئولیت در ابتدا غیر واقعی به نظر می رسد. با بیرون آوردن آب از محیط اطراف ، مقدار قابل توجهی گرما آزاد می شود. با رطوبت کافی ، می توانید انرژی لازم برای جوشاندن آب را تولید کنید. استخراج آب از طریق فرآیندی به نام جذب (در مقابل جذب) انجام می شود ، یک واکنش شیمیایی که اتم های آب را به سطح زئولیت متصل کرده و گرما را آزاد می کند. قدرت جذب زئولیت را می توان با استفاده مجدد از گرمای آزاد شده ، که آب ذخیره شده را به عنوان بخار آزاد می کند ، احیا کرد. این فرایند به هیچ وجه زئولیت را تخریب نمی کند ، به این معنی که شما هرگز نیازی به جایگزینی زئولیت در ماشین ظرفشویی خود ندارید.
بهتر است زئولیت را به عنوان یک باتری در نظر بگیریم که می تواند گرما یا آب را ذخیره کند. هنگامی که گرما را ذخیره می کند ، می تواند این گرما را به آب جذب کند. اگر آب ذخیره می شود ، می تواند بخار را آزاد کرده و دوباره ذخیره گرما را شروع کند. بوش از این ویژگی ها برای استخراج رطوبت در طول فرآیند خشک شدن استفاده کرده و گرما را آزاد می کند ، که سپس روی ظروف دمیده می شود تا به خشک شدن بیشتر کمک کند. در ابتدای چرخه بعدی شستشو ، ماشین ظرفشویی دانه های زئولیت را گرم می کند ، آب ذخیره شده را تخلیه می کند و زئولیت را برای جذب آب بیشتر در چرخه خشک بعدی آماده می کند.
وقتی چیزی بیش از حد واقعی به نظر می رسد ، معمولاً چنین است ، به ویژه وقتی که در مورد مزایایی صحبت می کنیم که کاملاً جادویی به نظر می رسد. مهمترین معایب زئولیت قیمت و در دسترس بودن آن است. پیش از این ، تنها سه مدل ماشین ظرفشویی دارای فناوری زئولیت بودند که هیچ کدام در ایالات متحده در دسترس نبود و همه آنها حداقل 1500 دلار قیمت داشتند. در حال حاضر این فناوری در ماشین ظرفشویی سری 800 محبوب بوش گنجانده شده است که دارای تنظیماتی در حدود 1000 دلار است. در حالی که این هنوز یک سرمایه گذاری قابل توجه است ، اما نشان می دهد که این فناوری با گذشت زمان در حال دسترسی بیشتر است.
زئولیت سریع ، کارآمد ، با دوام و به طور صریح عالی است. بر اساس آنچه اکنون می دانیم ، ادغام زئولیت در ماشین ظرفشویی واقعاً به نظر می رسد یکی از آن نوآوری هایی باشد که به تدریج ممکن است صنعت ماشین ظرفشویی را متحول کند. اما در حال حاضر ، بوش صاحب این فناوری است.