تقویت اعتماد به نفس و اصولا بهبود کیفیت اعتماد به نفس، موضوع بسیار بسیار مهمی است که در روانشناسی فردی و ارتقا مهارت های مرتبط با موفقیت فردی جایگاه اول را پیدا کرده است. آیا میدانستید تقویت اعتماد به نفس منجر به استفاده بهینه تر شما از قانون جذب میشود؟
تقویت اعتماد به نفس یعنی ایجاد ویژگی هایی در شیوه تفکر و عملکرد، به گونه ای که فرد از عهده کارها به خوبی برآید و در شغل و ارتباطات خود نقش موثرتر و کارایی بهتری نسبت به سابق داشته باشد.
یعنی کیفیت کارایی ذهنی و عملی او در مواجه با کارها افزایش پیدا کند. سایت راز موفقیت در جهت تقویت و تقویت اعتماد به نفس افراد مقالات بسیاری ارایه کرده و در این مقاله قصد داریم با ۴ گام سریع شما را به اعتماد به نفس سالم برسانیم.
اعتماد به نفس ناشی از عملکرد گذشته شماست . امروز اولین روز از باقی عمر شماست پس عملکرد خود را از همین امروز تغییر دهید و اعتماد به نفس خود را تقویت کنید. چراکه کاهش اعمتاد به نفس و عزت نفس مشکلات فراوانی از جمله انواع تله های شخصیتی و طرحواره ها را برای شما به ارمغان می آورد.
کسی که قبلا بودید را فراموش کنید ، با تقویت اعتماد به نفس شما فرد جدیدی خواهید شد.
باورهای شما، سطح تخیل، میزان ایمان شما به آینده ای درخشان و… همگی به میزان اعتماد به نفس شما بستگی دارد.
با تقویت اعتماد به نفس ، توانایی یادگیری شما نیز بیشتر و بهتر میشود.
تقویت اعتماد به نفس با کاهش هرج و مرج های عاطفی شما همراه خواهد بود.
با تقویت اعتماد به نفس ، گذشته و فکر کردن به آن دیگر شما را ناراحت نمیکند؛ حتی اگر سطح کنونی اعتماد به نفس شما با اتفاقات گذشته و شرایط اخیر گره خورده باشد.
تقویت اعتماد به نفس باعث میشود تمایل شما به تغییر در جهت آنچه میخواهید باشید بیشتر شود.
با افزایش اعتماد به نفس شما آنگونه که قبلا بودید شناخته نمیشوید، بلکه دیگران شما را همانگونه که خود میخواهید میبینند.
با ما در ادامه مقاله همراه باشید تا ۴ قدم به زنگی رویایی خود نزدیکتر شوید.
اعتماد به نفس - اعتماد به نفس بالا
علائم کمبود اعتماد به نفس
اگر بخواهیم در علائم کمبود اعتماد به نفس در افراد دقیق شویم، در واقع نشانه های زیادی را باید در نظر بگیریم. از سری فاکتور های که در بررسی علائم کمبود اعتماد به نفس باید بررسی شوند، میتوان به، زبان بدن، کلام و رفتار های فرد اشاره کرد. در اصل ما باید بر این موارد روی هر فرد دقیق شویم تا علائم کمبود اعتماد به نفس را در آن فرد، کشف کنیم.
از سری علائم کمبود اعتماد به نفس که در رفتار افراد هویداست عبارتند از: مطیع، تابع، تسلیم، سلطه پذیر، کناره گیر، سربه زیر، بامحبت، بی پناه، دستپاچه، دودل، بدبین، خودمقصر، مردد، بدبین، هراسان، نامطمئن
رفتارهای کلامی افراد با اعتماد به نفس پایین
آن دسته از علائم کمبود اعتماد به نفس که از کلامات افراد می توان به آنها پی برد عباراتی هستند از جمله: تعجب میکنم، شاید، فکر میکنم، احتمالا، ببخشید، حدس میزنم، نمیتوانم، از اینکه زحمتتان می دهم متاسفم، نمیدانم چه بر سرم آمد
رفتارهای بدنی افراد با اعتماد به نفس پایین
علائم کمبود اعتماد به نفس که خود را در زبان بدن افراد نشان می دهند: دستها را به هم مالیدن، حرکات ناآرام، پاها را روی هم انداختن، وول خوردن، چشمان پایین افتاده، قامت خمیده و قوزدار، صدای یکنواخت و بی حالت، صحبت کردن ملایم، غرولند کردن، خاموش شدن
رفتارهای هیجانی افراد با اعتماد به نفس پایین
علائم کمبود اعتماد به نفس که از هیجانات فرد مشخص می شوند عبارتند از: ترس، تشویش، اضطراب، افسردگی، احساس گناه، آزار و اذیت کردن، رفتار کنایه آمیز، تنبلی، گیجی
ورزش کردن معمولا یکی از تکنیک های تقویت اعتماد به نفس است که تاثیر بسازیی دارد. ورزش میتواند اعتماد به نفس شما را بالا ببرد، چرا که تناسب اندام و سلامت معمولا میتواند احساس خوبی را در فرد ایجاد کند. دوست ورزشکاری داشتم که میگفت اوایل بعد از صدبار بارفیکس از دستانم خون می آمد و من ورزش را متوقف نمیکردم چرا که مطمئن بودم این یک نشانه است که من فردی قوی هستم و از پس هر چالشی در زندگی ام بر می آیم. ورزش های زیادی هستند که با انجام آنها میتوانید به تقویت اعتماد به نفس خود بپردازید. کافیست علایق خود را در این زمینه دنبال کنید و از ورزشی که میکنید لذت ببرید.
اگر شما حتی یک مورد از موارد بالا برایتان به یک چالش روزانه بدل شده است و دربدر به دنبال یک رژیم لاغری خوب میگردید، باید کتاب اصول تغذیه ی محمود جولایی را بخوانید.
اما می دانم تعجب می کنید که چرا من از فضای روانشناسی وارد حوزه تغذیه و رژیم های غذایی شده ام؟ آماده باشید تا داستان شکل گیری یک کتاب خوب را از زبان پدیدآورنده آن برایتان تعریف کنم!
… همانطور که می دانید محمود جولایی “کاپیتان کشتی های اقیانوس پیما” بوده است.
او هر ساله بطور مرتب چکاپ پزشکی بسیار دقیقی داشت. در یکی از این معاینات مثل همیشه نتایج آزمایشات را برای تکمیل پرونده به دکتر معتمد شرکت داده و ایستاد که او زود امضاء کند و وی بر سرکارش برود. جولایی میگوید دکتر همیشه برگه ی آزمایشم را نگاه می کرد و حالی می پرسید و کار تمام بود. ناگهان دیدم در برگه من متمرکز شد و تک تک موارد را با انگشت مرور کرد. گفتم چیه دکتر، مشکلی هست؟
با مکثی گفت بشین کاپیتان تا برات بگم! خوب نیست باید به فکر رژیم لاغری باشید
این گفته های ایشان مانند چکش سنگینی بر سر من فرود آمد و مرا روی صندلی نشاند. با نگرانی، جوری که انگار جواب را میدانی ولی میپرسی تا اطمینان حاصل کنی، پرسیدم: مگر داشتن اینها چه اشکالی دارد؟ سرش را بالا گرفت و با پوزخندی در چشمان من گفت: کاپیتان روسی که ماه پیش تنها در اتاقش سکته کرد و مُرد یادت هست؟ او هم تمام این بیماری ها را داشت و هیچ فکری برای رژیم لاغری خود نکرده بود.
دیگر هیچی یادم نبود. تنم سرد و کرخت شده بود. از جایم بلند شدم و بدون خداحافظی از مطب دکتر خارج شدم و بعد از ساختمان شرکت در برج آسمان خارج شدم. حتی از آسانسور استفاده نکردم و تمام مسیر راه پله را بسرعت پایین آمدم. انگار باید خیلی زود از یک واقعیت تلخ دور می شدم. اتومبیلم را فراموش کردم بردارم. خودم را می دیدم که در دفتر کار کاپیتان در یک کشتی خیلی بزرگ افتاده ام و هیچ کس از وجودم خبر ندارد… انقدر درگیری ذهنی داشتم که از میدان فرمانیه تا میدان نوبنیاد پیاده رفتم. دور میدان داشتم از خیابانی عبور می کردم که یادم هست، یک پیکان مشکی جلویم پیچید و گفت: داداش کجا؟ در خدمتیم؟
و من پاسخ دادم : کلسترول!
و او گفت: می دانم کجاست، بیا بالا!
… ساعتها در خیابان بودم. راننده حرف می زد و من در پس افکار خود داشتم مراسم تدفینم را برنامه ریزی می کردم که آبرومندانه انجام شود! ناگهان راننده با لهجه قزوینی پرسید: آقای مهندس حدودا نمی دانی این کلسترول کدام منطقه است؟ بخودم آمدم و گفتم برو انقلاب؛ روبروی دانشگاه به همه کتابفروشی ها سر زدم و هرچه کتاب در مورد تغذیه و فاکتورهای آزمایشی، موجود داشتند را خریدم. 18 جلد کتاب تخصصی که من هیچی از آنها نمی فهمیدم. شب را تا صبح با کتاب های غریبم خوابیدم. فردا صبح به کتابخانه دانشگاه تهران رفتم و به دنبال منابع بیشتر گشتم. هفته بعد به دریا رفتم و در طول شش ماه 38 جلد کتاب خواندم. با یک مشکل بزرگ مواجه شدم. کتاب های داخلی تقریبا همه ترجمه بود و ترجمه ها خود به ترجمه نیازداشت. بسیاری از اصطلاحات را نمی فهمیدم. فرق LDL , HDL را نمی فهمیدم. کتاب ها برایم خیلی سنگین بود. کتاب های ساده تری از خارج تهیه کردم و باز خواندم و تازه موتور علاقه و اشتیاق دانستن در من روشن شد. به هر کشوری می رسیدم به کتابفروشی ها سر می زدم و کتاب های مربوطه جدیدی را می خریدم. این شش ماه اندازه 6 سال دوره ارشد تغذیه مطلب خواندم و باز خواندم.
به ایران بازگشتم و بلافاصله به متخصص تغذیه مراجعه کردم و وقت گرفتم و گفتم می خواهم فقط پرسش هایم را بپرسم. تعجب کرد و با هم شروع کردیم به هم آموختن و یا از هم آموختن.
مدت دو ماه تمام آخر وقت های ایشان را من پر می کردم. با هم دوست شدیم. روزی از من خواست، در کلینیک یکی از دوستانش شروع به کار کنم و مشاوره بدهم. گفتم شاید دارد مرا از سرش وا می کند و نپذیرفتم و دوباره و سه باره و چهار باره کتاب های جدیدتر و تخصصی تری خریدم و به دریا رفتم. تمام زندگی و فکر من شده بود تغذیه. همیشه و همه جا اطلاعات می دادم و برای مردم جنس اطلاعات من جالب، جدید و جذاب بود. شاید چون کمی نگرش و تحلیل روانشناسی در آن آمیخته بود و یا شاید چون من از جنس مصرف کننده گان آن اطلاعات بودم.
یادم هست در یک سفر ۴۲ جلد کتاب با خود بردم. بعضی کتاب ها، کتاب های دانشگاهی مقطع ارشد و دکترای تغذیه بود و در شش ماه خواندم. روزی نیز با سایت های معتبر دنیا آشنا شدم و اطلاعات به روزتری را در آنجا یافتم و تشنه تر شدم. بالاخره کتاب ها را کنار گذاشتم و شبانه روز در میان سایت های مختلف و معروف جهان به دنبال پرسش های خودم بودم….. و این پروسه سه سال دیگر طول کشید.
در این سه سال چند ماه به اصرار دکتر عزیزم به کلینیک تغذیه دوست شفیقشان مراجعه کردم و بعد از همان مصاحبه اول پشت میز مشاوره نشستم تا کمی دانسته هایم را انفاق کنم.
عجیب بود مردم از زن و مرد میخکوب بحث های من می شدند و برخی مراجعین واقعا فقط برای شنیدن می آمدند. به تدریج من روشی خاص را پیش گرفتم. همانجا بود که تکنیک “روانشناسی کاهش وزن” به ذهنم خطور کرد.
اگر بخواهیم به بررسی درستی و نادرستی قانون جذب بپردازیم پیش از هرچیزی باید به تحلیل و بررسی تئوری قانون جذب و ارتعاش بپردازیم.
لذا قبل از هر قضاوت و تصمیمی در مورد پذیرش و یا رد قانون ارتعاش و حتی استفاده از این قانون در مواردی نظیر قانون جذب ثروت و … به برسی ساختار ذهن انسان منطبق با تئوری قانون جذب میپردازیم.
طبق نظریه قانون جذب خداوند ذهن انسان را از سلول های نورانی آفریده است. آفرینش این سلول ها به گونه ای است که در همه حال در حال تولید انرژی و ارتعاش است و این فرآیند تنها در زمان خواب متوقف می شود.
افکاری که در طول روز از ذهنتان میگذرد همان ارتعاش های هستند که سلول های نورانی مغزتان تولید کرده اند.
حال این ارتعاشات و افکار شما به دو دسته تقسیم می شود :
افکار مثبت: این دسته از افکار شما را برای رسیدن به اهداف و خواسته هایتان حمایت میکنند
افکار منفی: افکاری که در جهت ناخواسته ها شما را سوق میدهند
ارتباط ضمیر ناخودآگاه با قانون جذب
مغز انسان از دو بخش تشکیل شده است. ضمیرخودآگاه و ضمیر ناخودآگاه که هرکدام بخش خاصی از ورودی های ذهن را در خود جای داده است. اجازه بدین موضوع را با یک مثال برایتان توضیح دهم اگر از شما بپرسند اسمتان چیست بی درنگ و بدون اندکی تامل پاسخ میدهید اما اگر به شما بگویند دیروز، مشغول چه کارهایی بودید باید تامل کنید و در مورد اتفاقات روز گذشته خود فکر کرده و سپس پاسخ دهید. سوال اول، سوالی است که جواب آن در ناخودآگاهتان جای گرفته و به اصطلاح به یک باور تبدیل شده است و سوال دوم سوالی است که جواب آن در ضمیر خودآگاهتان جای دارد. اما چه میشود که یک فکر به ضمیر نا خودآگاه راه پیدا میکند و یک فکر دیگر در ضمیر خودآگاه میماند؟ پاسخ فقط یک کلمه است و آنهم تکرار است. تکرار مداوم هر فکر باعث میشود آن فکر به ضمیر ناخودآگاهتان راه پیدا کند؟ اما ارتباط بین ضمیر ناخودآگاه و قانون جذب در چیست؟ ضمیر ناخودآگاه قدرتمند ترین فرکانس ها را ثبت نام میکند و قانون جذب دقیقا به آن افکاری جامعه عمل میپوشاند که در ضمیر ناخودآگاه جای دارند؟ اما اگر باورهای غلطی تا کنون در ضمیر ناخودآگاه ما شکل گرفته باشند باید چه کنیم؟ فیلمی که در ادامه برایتان آوردین بهترین راه حل تغییر ضمیر نا خودآگاه را به شما آموزش میدهد.
نمایشگر ویدیو
00:00
09:48
تاریخچه قانون جذب
تا کنون به این موضوع اندیشیده ای که این اصل باور نکردنی و قانون خارق العاده اصلا چجوری شناخته شد و اولین بار چه افرادی متوجه قدرت آن شدند و بعد از فهمیدن پاسخ این سوال که قانون جذب چیست توانستند زندگی خود را مملو از نعمات و حس رضایت، شادی و خوشبختی کنند؟ تاریخچه قانون جذب برمیگردد به صدها سال قبل، همانجایی که بودای جاوید ( immortal Buddha ) به حضور آن پی برد و این چنین عنوان کرد که:
(( به هر فردی که تبدیل می شوید ناشی از تفکراتی است که دارید )).
این اعتقاد که اولین بار توسط بودای جاوید مطرح شد و با مرور زمان گسترش یافته و جان گرفت، پایه و اساس قانون جذب را تشکیل میدهد. با گذشت زمان و گسترش و اشاعه این مفهوم در غرب مفهومی مطرح شد تحت عنوان کارما که اعتقادی است برپایه ضرب المثل معروف از هر دستی بدهی، از همان دست میگیری، که درمیان مردم جوامع مختلف بسیار محبوب است.
اکنون بعد از گذشت قرن ها قانون جذب در میان مردم به این شکل جا افتاده است که، هر رفتار و عمل شما، خواه شادی یا عصبانیت و هر احساس دیگری در نهایت آن چیزی است که بازخوردش را در زندگی شخصیتان مشاهده خواهید کرد. اینکه شما بدانید ایده قانون جذب از سالیان بسیار دور تا کنون درمیان مردم رواج داشته و افراد زیادی از آن جواب گرفته اند این تئوری را در ذهن شما ایجاد میکند که قانون جذب مطلب جدیدی نیست.
اصول اصلی قانون جذب را می توان در آموزه های بسیاری از تمدن ها و گروه های مذهبی نیز کشف کرد.
به عنوان مثال، در ضرب المثل ۲۳:۷، چنین آمده است:
(( همانطوریکه انسان در قلب خود فکر می کند، شخصیت واقعی او نیز این چنین است )).
آیا قانون جذب واقعی است؟
قانون جذب چیست نتایج قانون جذب - نمونه هایی از قانون جذب
در پاسخ به این سوال که آیا قانون جذب واقعی است یا نه بنظرم تنها به نتایجی که موافقان و مخالفان این قانون بدست آورده اند توجه کنید. نتایج افراد نشان میدهد که حرفی که میزنند تا چه اندازه میتواند صحت داشته باشد. من نیز زمانی که برای اولین بار فیلم راز را دیدم نسبت به مفهوم قانون ارتعاش کائنات تردید کردم. واقعا قانون جذب را نتوانستم درک کنم. حتی یادم هست زمانی که مقالهای خواندم که میگفت خانم راندا برن قصدش سود تجاری بوده، تردیم بیشتر شد. شاید شما نیز وقتی میبینید که من محصولات و حتی “دوره آموزش قانون جذب” را میفروشم به شما حق میدهم که تردیدتان بیشتر هم شود. من حتی در شرکت کنندگان دوره غیر حضوری نخبگان قانون جذب ، این تردید را می بینم.
حالا که دارید با کارما و قوانین کارما آشنا میشوید خوبه که با اصطلاحات تخصصی آن نیز آشنا شوید تا متوجه شوید که کارما دقیقا در لغت به چه معنا است و در اصطلاح به چه معنایی مورد استفاده قرار میگیرد. کارما در لغت که به آن کرمه یا کرمن (به سانسکریت: कर्म) هم میگویند به معنای عملکرد فرد در زندگی است. اما کارما در اصطلاح یعنی هر عملی که از شما سر بزند نتایج کیهانی ای را به همراه دارد که این نتیجه میتواند انتقام الهی و یا پاداش الهی باشد. که به ضرب المثل معروف «هر چه بکاری همان را درو خواهی کرد» اشاره دارد.
من در میان دانشجویان دوره قانون جذب متوجه شدم که قانون کارما برای بسیاری یک مفهوم گنگ است. حتی در کتاب های موفقیت این مفهوم به صورت شخصی و بر حسب ضرورت تفسیر شده است. قانون کارما براساس قوانین نیوتن نیز توضیح داده می شود. بر اساس قانون سوم نیوتن هر عملی عکس العملی دارد. یعنی اگر بر جسمی نیرویی در جهتی وارد شود؛ نیروی عکس العملی مساوی ولی مخالف جهت آن عمل می کند. دقیقا قانون کارما نیز به همین شکل عمل می کند. کارما می گوید اگر شما امروز کار بدی انجام دهید، نتیجه این کارتان به زندگی شما بازخواهد گشت. قانون کارما می گوید نتایج کار خوب یا بد شما در همین جهان و زندگی بعدی گریبان شما را خواهد گرفت.
ما در این مقاله قصد داریم قانون کارما را به نحوی بیان کنیم تا یک درک ملموس از مفهوم کارما داشته باشید. برای بیان مفهوم کارما و قانون کارما یک مثال ساده ضروری است. فرض کنید همه ما میخواهیم به مردم در حد توان خود کمک کنیم.
حال دو سوال مطرح میشود: چقدر احتمال دارد شخصی که به او کمک کردهایم، پاسخ خوبی، ما را بدهد؟ چقدر احتمال دارد که عمل ما یک منبع از انرژی مثبت ایجاد نماید؟! این یک مثال خیلی ساده از کارما درباره مسائل روزمره است. البته کارما بصورت منفی نیز وجود دارد.
گاندی به سادگی اما بسیار عمیق مفهوم قانون کارما را توضیح میدهد:
«انسان چیزی جز محصول افکارش نیست. او به همان چیزی تبدیل میشود که بدان فکر میکند.»
قانون کارما یکی از قدیمیترین مفاهیم معنوی/مذهبی در جهان است. مدتها قبل از مسیحیت و یهود، مفهوم قانون کارما به طور گسترده در شرق پذیرفته شده بود. چرا که نه؟ منطقی است. این اعتقاد که اعمال گذشته بر سرنوشت ما در حال اثر میگذارند، کاملاً منطقی به نظر میآید.